سایه روشن

متن مرتبط با «خیابان» در سایت سایه روشن نوشته شده است

داستانک / وسط خیابان

  • روی صندلی ایستگاه مترو نشسته بودم که آمد و کنارم نشست. اول زیاد اعتنا نکردم اما پوشش نامرتب و موهای جوگندمی بلند و آشفته‌اش، توجهم را جلب کرد. هرچند چروک‌های روی صورت و دست‌هایش تا حدی لک و پیس‌های پوستش را می‌پوشاند، اما بینی بزرگ و افتادگی پلک چپ، چهره‌اش را غیرقابل تحمل می‌کرد. با آمدن قطار، هر دو بلند شدیم و کنار سکّو منتظر ایستادیم. در که باز شد، از جلوی من عبور کرد و به سرعت خود را داخل قطا,داستانک,خیابان ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها