روی نیمکت ایستگاه، منتظر اتوبوس نشسته بودم. هرچند که زیاد عجله نداشتم اما انتظار بیهوده، حسابی کلافهام کرده بود. با بیتفاوتی لم داده بودم و به تقاطع خیابانی که مسیر حرکت اتوبوس بود، چشم دوخته بودم، که ناگهان دو اتومبیل از دو سوی تقاطع به هم رسیدند و پیش از آنکه برخوردی اتفاق بیفتد، متوقف شدند. هردو راننده انتظار داشتند که دیگری راه را باز کند، ولی چنین نشد و چند لحظه بعد، کار به توهین و دعوا ک,داستانک,داوری ...ادامه مطلب