معادله چندمجهولی مدیریت آب کشاورزی

ساخت وبلاگ

با وجود آن که بحران کمبود آب در ایران رفته‌رفته به یک بحران مزمن تبدیل می‌شود، اما هنوز هم مدیریت حاکم بر این عرصه متناسب با شرایط بحرانی نیست. هنوز هم به جای اعمال یک مدیریت یکپارچه و منسجم که بر همه بخش‌های بهره‌بردار نظارت کند و سیاست‌های کارآمدی به اجرا بگذارد، شاهد مدیریت جزیره‌ای و ناپیوسته آب در کشور هستیم.

هرچند طبق قانون، وزارت نیرو به عنوان مسوول و متولی آب کشور شناخته می‌شود اما عمده آب در بخش کشاورزی به مصرف می‌رسد که وزارتخانه‌ای به نام جهاد کشاورزی را بالای سر خود می‌بیند. از همین رو، سیاست‌هایی که برای مدیریت آب کشاورزی به اجرا درمی‌آید، الزاما با همراهی و هماهنگی دو وزارتخانه صورت نمی‌گیرد و در مواردی دیده شده که هر یک از این دو نهاد، به اصطلاح ساز خود را می‌زنند!

شاید مهم‌ترین طرح وزارت نیرو در سال‌های اخیر به منظور مدیریت و حفاظت از منابع آب کشور، طرح «احیا و تعادل‌بخشی به آب‌های زیرزمینی» باشد. آن هم در شرایطی که وضعیت سفره‌های آب زیرزمینی در اغلب دشت‌های کشور بسیار نگران‌کننده است چراکه برداشت‌های بی‌رویه آب از این سفره‌ها باعث افت شدید سطح آب زیرزمینی شده که علاوه بر کاهش چشمگیر ذخایر استراتژیک آب کشور، فرونشست دشت‌ها و آسیب‌های غیرقابل جبران به اماکن و تاسیسات را به دنبال داشته است.

اما این طرح که می‌بایست بسیار زودتر از اینها به مرحله اجرا در می‌آمد، با وجود اهمیت و حساسیت زیادی که دارد، می‌تواند به چالشی جدی در مدیریت آب کشاورزی بدل شود. به هرحال نباید فراموش کرد که مصرف‌کننده اصلی این منابع، کشاورزانی بودند که یا با استفاده از چاه‌های دارای مجوز، به برداشت و استفاده از آب‌های زیرزمینی ‌پرداخته‌اند و یا با حفر چاه‌های غیرمجاز پیش چشمان خفته مدیریت آب کشور، به توسعه اراضی آبی اقدام و از این راه برای خود و اطرافیانشان، شغلی ایجاد کرده‌اند.

سیاست وزارت نیرو در طرح احیا و تعادل بخشی آب‌های زیرزمینی کاملا روشن است؛ چاه‌های غیرمجاز مسدود و مسلوب‌المنفعه شوند و پروانه بهره‌برداری از چاه‌های مجاز هم با توجه به شرایط هر دشت، اصلاح گردد. قطعا اجرای دقیق و بی‌چون و چرای این سیاست در عرض چند سال می‌تواند وضعیت بحرانی سفره‌های آب زیرزمینی را بهبود بخشد و توفیقاتی را در این زمینه نصیب طراحان و مجریان طرح کند. اما پرسش کلیدی آن است که تکلیف کشاورزانی که حتی با استفاده کامل از ظرفیت برداشت آب چاه‌های خود، معیشتی متوسط و حتی زیرمتوسط را تجربه می‌کردند، با مسدود شدن چاه‌ها یا کاهش اجازه برداشت آب چه خواهد بود؟

البته مسوولان وزارت نیرو در برابر این پرسش، پاسخی کلیشه‌ای دارند: «کشاورزان باید با بهره‌گیری از سیستم‌های نوین آبیاری، کاربرد روش‌های کشت حفاظتی و نیز رعایت الگوی کشت، نسبت به ارتقای بهره‌وری و کاهش مصرف آب در مزارع اقدام کنند. در این صورت نه‌تنها میزان تولید محصولات کشاورزی کاهش نمی‌یابد بلکه از منابع آب زیرزمینی هم صیانت خواهد شد.»

هرچند این پاسخ در ابتدا، منطقی و مستدل به نظر می‌رسد اما با قدری تامل، بیشتر به پاک کردن صورت مساله شباهت می‌یابد تا راهکاری دقیق و قابل اجرا! پرواضح است که ارتقای بهره‌وری و کاهش آب مصرفی بخش کشاورزی نیاز به سرمایه‌گذاری کلان در مدت زمان معین دارد. بنابر آمار رسمی وزارت جهاد کشاورزی، در حال حاضر حدود 8.7 میلیون هکتار اراضی آبی در کشور وجود دارد که از این میزان، 5.5 میلیون هکتار آن قابل تجهیز به سیستم‌های نوین آبیاری است. اما تاکنون حدود 1.5 میلیون هکتار از این اراضی به سیستم های نوین آبیاری مجهز شده‌اند. معاونت آب و خاک وزارت جهاد کشاورزی پیش‌بینی کرده در صورت تخصیص کامل منابع مالی، سالانه در 400 هزار هکتار از مزارع کشاورزان، روش‌های آبیاری تحت فشار اجرا کند. بر این اساس طی یک بازه زمانی 10 ساله، تمام اراضی آبی دارای قابلیت اجرای سیستم‌های نوین آبیاری به این سیستم‌ها مجهز خواهند شد. برنامه‌ای که البته به دلیل شرایط نامناسب تخصیص اعتبارات دولتی در سال‌های اخیر، خوشبینانه به نظر می‌رسد.

در کنار این، بسیاری از روش‌هایی که به منظور کاهش مصرف آب در سطح مزارع پیشنهاد شده، روش‌های پرهزینه و نیازمند مهارت است که کشاورزان به تنهایی از عهده انجام آن بر نمی‌آیند و نیاز به آموزش و حمایت‌های دولتی دارند که طبق معمول به واسطه وضعیت نه‌چندان مناسب اعتبارات، این برنامه‌ها هم در محاق بی‌اعتنایی افتاده است.

حال با این شرایط، کشاورزانی که از یک سو منابع آبشان کاهش یافته و از سوی دیگر امکانات لازم برای افزایش بهره‌وری آب را ندارند، چه باید بکنند؟ آیا می‌بایست با قبول محدودیت‌ها، به کار کشت و زرع بپردازند آن هم در شرایطی که این فعالیت فاقد صرفه اقتصادی است؟ و یا به دنبال شغل جایگزین باشند که آن هم بیشتر به شوخی شبیه است تا واقعیت!

هرچند یافتن پاسخ برای این معادله چندمجهولی چندان ساده نیست اما به هرحال امکانپذیر است. اگر مدیران و تصمیم‌گیران آب کشور به جای برخوردهای سلبی با کشاورزان، از در تعامل وارد شوند، نتایج بهتری به دست خواهند آورد. به فرض می‌توان بخشی از اعتبارات طرح احیا و تعادل بخشی آب‌های زیرزمینی را برای آموزش روش‌های کاهش تلفات آب به کشاورزان صرف کرد، با اعمال مشوق‌های حمایتی و مالی، آنان را به کشت نشایی و کشت زیر پلاستیک ترغیب نمود، در احداث و تجهیز گلخانه‌ها، مساعدت‌های لازم را به عمل آورد، برای انتقال آب با لوله، امکانات مورد نیاز را در اختیارشان گذاشت و.... در این صورت با همکاری خود کشاورزان، نه‌تنها از بروز چالش‌های اجتماعی و سیاسی جلوگیری می‌شود بلکه ضریب موفقیت طرح‌هایی چون احیا و تعادل‌بخشی آب‌های زیرزمینی تا حد بسیار زیادی افزایش خواهد یافت.


احمد طبایی ـ ماهنامه صنعت و توسعه شماره 98

+ نوشته شده در پنجشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۵ساعت 10:53 توسط احمد طبايي |
سایه روشن...
ما را در سایت سایه روشن دنبال می کنید

برچسب : معادله,چندمجهولی,مدیریت,کشاورزی, نویسنده : ahmadtabaeeo بازدید : 106 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 23:50